لب فروبند

ساخت وبلاگ

لب گشودی و حقارت فوَران کرد از تو
عقده و نحس و شرارت فوَران کرد از تو

عده ای حُکم به خشکیدنِ قانون دادند
به کسی چون تویِ کم عقل تریبون دادند

لب فروبند که از عربده ات بیزاریم
نو به نو وارثِ آن حادثه ی "تَکراریم"

لب فروبند که مردم دهنت را بستند
رأی دادند به آن مَرد که با او هستند

رأی دادند که امثالِ تو جولان ندهند
این همه رنج به مردانِ مسلمان ندهند

رأی دادند که شاید تو خجالت بکشی
دست از عربده و فحش و فضاحت بکشی

رأی دادند به مردی که پُر از امید است
روی پیشانی او روشنیِ خورشید است

آو که تدبیر و مسلمانی او مشهود است
عیدِ لبخندِ غریبانه ی او مسعود است

او که با قافیه ی درد ردیفی دارد
مردِ رزم است ولی طبعِ "ظریفی" دارد

او که دلها به هوایش همه تسخیر شده ست
عدل و تدبیر و امیدش چه "جهانگیر" شده ست

چشم بر سابقه ی روشنِ او بگشایید
انقلابی تر اگر هست از او، بنمایید

لب فرو بند که تدبیر، ثمر داشته است
گرچه "برجام" برای تو ضرر داشته است

این سند، آبرو از مردم ایران دارد
مُهرِ تأییدِ امیران و دلیران دارد

کی گذاریم، یقین پرچمِ شک بردارد؟
جامِ "برجام" محال است ترک بردارد

لب فروبند صدای تو جگر آزار است
ربنای "شجریان" دلِ ما را یار است

لب فروبند، صدایِ تو ستم کرده، بس است
نعره کم کن که گلوی تو ورم کرده، بس است

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:4  توسط اکبرعسکری  | 
شمیم تغییر...
ما را در سایت شمیم تغییر دنبال می کنید

برچسب : فروبند, نویسنده : bidekaan-askari بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 3:39